باید فراموشت کنم

آخرین تنها

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم

باید فراموشت کنم

باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم

من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم



با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم

با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم



سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم

نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم



حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم

فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم



من می پذیرم رفته ای و برنمی گردی همین

خود را برای درک این ، صدبار تحسین می کنم



از جنب و جوش افتاده ام ، دیگر نمی گویم به خود

وقتی عروسی می کند ، آن می کنم ، این می کنم!



هرچه دعا کردم نشد ، شاید کسی آمین نگفت

حالا تقاضای دلی سرشار از آمین می کنم



نه اسب ، نه باران ، نه مرد. . . ، تنهایم و این دائمی ست

اسب حقیقت را خودم با این نشان زین می کنم



یا می برم یا باز هم ، نقش شکستی تلخ را

در خاطرات سرخ خود ، با رنج آذین می کنم



حالا نه تو مال منی ، نه خواستی سهمت شوم

این مشکل من بود و هست ، در عشق گلچین می کنم



کم کم ز یادت می روم ، این روزگار و رسم اوست

این جمله را با تلخی اش ، صدبار تضمین می کنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در چهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:,ساعت 6:6 بعد از ظهر توسط آخرین تنها |