آخرین تنها

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم

من

 

 

من كه تصويري ندارم در نگاه هيچكس


خوب شد هرگز نبودم تكيه گاه هيچكس


كاش فنجاني نسازد كوزه گر از خاك من

 

 
تا نيفتد در دلم فال سياه هيچ كس


بهترين تقدير گلها چيدن و پژمردن است


سعي كن هرگز نباشي دلبخواه هيچكس

پیچک

+ نوشته شده در شنبه 17 تير 1391برچسب:من,گلها,چيدن,پژمردن,تقدير,دلبخواه,كوزه گر,تكيه گاه,هرگز,ساعت 11:0 قبل از ظهر توسط آخرین تنها |

نگاه سرد

 

حرارت لازم نيست,گاهي از

 

سردي نگاهت

 

مي توان آتش گرفت

...

..

.

پیچک

+ نوشته شده در شنبه 17 تير 1391برچسب:نگاه سرد,,ساعت 10:49 قبل از ظهر توسط آخرین تنها |

آهاي گلها

خداحافظ گل لادن تمومه عاشقا مردن

ببين گريه هام از عشق چه زندوني برام ساختن

خداحافظ گل پونه گل تنهاي بي خونه

لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نميشونه

-------------------------------

يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند

يكي با دستاي ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند

تو اين شبهاي تو در تو خداحافظ گل شب بو

هنوز آواره تنهايي داره ميباره از هرسو

-----------

خداحافظ گل مريم گل مظلوم پر دردم

نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم

نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم

از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم

---------

نميدوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني

تو كه بيدار بيداري بگو از شب چه ميدوني

خداحافظ گل گندم خداحافظ گل گندم

تو هم بازيچه اي بودي تو دست سرد اين مردم

-------

خداحافظ گل پونه كه باروني نميتونه

طلسم  بغض برداره از اين پاييز ديوونه

خداحافظ همين حالا همين حالا كه من تنهام

خداحافظ به شرطي كه بفهمي تر شده چشمام

----

خداحافظ كمي غمگين به ياد اون همه ترديد

به ياد آسموني كه منو از چشم تو ميديد

اگه گفتم خداحافظ نه اينكه رفتنت ساده اس

نه اينكه ميشه باور كرد دوباره آخر جاده اس

--

خداحافظ

واسه اينكه

نبندي

دل به روياها

بدوني بي تو با تو

همينه رسم اين دنيا

خداحافظ

");

+ نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:خداحافظ,غم,دل,باور,آسمون,ناز,رسم دنيا,ساعت 10:19 بعد از ظهر توسط آخرین تنها |

دل من

دل من چه خردسال است

ساده مي نگرد

ساده مي خندد

ساده مي پوشد

دل من از تبار ديوارهاي كاهگلي است

ساده مي افتد

ساده مي شكند

ساده مي ميرد

دل من تنها,

تنها

سخت مي گيرد...

پیچک

+ نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت 12:37 قبل از ظهر توسط آخرین تنها |

آمدم...

بنام او

سلام به همه ي دوستان

يك سال و نيم گذشت...

درسته شايد ديگه فراموش شدم ولي باز برگشتم

برگشتم كه شروع كنم.برگشتم تا بگم:

 


من آمدم

که قافیه ها را عوض کنم

 

مست آمدم ای پیـــر

که مستـــانه بمیــرم

من

آخرين تنها

برگشتم

پیچک

+ نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت 11:26 قبل از ظهر توسط آخرین تنها |