من

آخرین تنها

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم

من

 

 

من كه تصويري ندارم در نگاه هيچكس


خوب شد هرگز نبودم تكيه گاه هيچكس


كاش فنجاني نسازد كوزه گر از خاك من

 

 
تا نيفتد در دلم فال سياه هيچ كس


بهترين تقدير گلها چيدن و پژمردن است


سعي كن هرگز نباشي دلبخواه هيچكس



نظرات شما عزیزان:

ramin
ساعت23:57---26 تير 1391
حرف را بايد زد

درد را بايد گفت

سخن از مهر من و جور تو نيست







سخن از تو







و متلاشي شدن دوستي است



و عبث بودن پندار سرورآور مهر


کاش یکم بارون بگیره
ساعت13:38---26 تير 1391
بگذآر سُوکت قآنون زندگی مَن بآشد…



وَقتی وآژِه هآ دَرد را نِمی فَهمند….


ramin
ساعت23:13---21 تير 1391
هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم... آنقدر که در من هراس گرفتن دست هست هراس گم شدن نیست!



ramin
ساعت17:17---18 تير 1391


در یک لحظه تمام شد

او رفت...

دو کلمه ای که معنای زندگی ام را برای همیشه تغییر داد . . .
پاسخ:ايوووول


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در شنبه 17 تير 1391برچسب:من,گلها,چيدن,پژمردن,تقدير,دلبخواه,كوزه گر,تكيه گاه,هرگز,ساعت 11:0 قبل از ظهر توسط آخرین تنها |